2. تحلیلی نوین از مکتب سلیمانی
در مطالب گذشته گفته شد که «قبیله محوری» (به عنوان روابط سیاسی حاکم بر جهان در آن دوران) نقشی اساسی در فراموشی و به انزوا بردن ایام الله ی همانند غدیر داشت و موجب هجوم به خانه وحی و در نتیجه شهادت حضرت زهرا (س) شد. در تایید این مهم، وقتی یکی از جوانان ایرانی از «حذیفه» ـ استاندار مدائن در زمان حکومت امیرالمومنین(ع) ـ میپرسد: «این اصحاب رسول خدا که صحیفه ملعونه را نوشتند چه خصوصیتی در آنها بود که همه مردم به سبب اینان نظرشان عوض گردید و دگرگون شدند؟» حذیفه پاسخ داد: «آنان رؤسای قبائل بودند که عده زیادی از مردم با آنان بودند و اطاعتشان میکردند».
در زمانی که روابط سیاسی حاکم بر جهان به دست شرق و غرب مادی و دنیاپرست افتاده بود، یوم الله 22 بهمن رقم خورد و این روابط مادی را شکست و لذا «فرعونهای آرمیده در تخت قدرت» احساس خطر کردند و بر حذف فیزیکی انقلاب از طریق روابط و تخصص و علمِ حاکم بر «جنگ» متمرکز شدند که سختافزارهای نظامی پیچیده و گرانقیمت در آن محوریت داشت.
اما با وجودِ عدم بهرهمندی ایران از سخت افزارهای نظامی پیچیده، توانستیم انگیزههای شهادت طلبانه را به منشأی برای تغییر در روابط نظامی و جنگی موجود تبدیل کنیم و آن را عامل پیروزی خود قرار دهیم. البته این بدان معنا نیست که با وجود شهادتطلبی به ابزار نیاز نداریم بلکه شهادتطلبی ابزار جدیدی برای خود تعریف میکند؛ به عنوان مثال وقتی عنصر شهادتطلب با ابزار سادهی «موتورسیکلت همراه آرپیجیزن» ترکیب شد، توانست کارآمدی یک تانک پیشرفته را خنثی کند.
تغییر در طراحی نقشههای عملیاتی نیز از جمله عناصر دیگر رقم زننده موفقیتهای ما در جنگ تحمیلی بود به عنوان مثال: به جای حمله به خط اول دشمن، خط دوم و سوم او را مورد هجوم قرار دادیم. البته این کار بسیار پر ریسک، نیازمند به اطلاعات دقیق از جغرافیای تحت تسلط دشمن بود و به همین دلیل خود فرماندهان در اطلاعات عملیات و بررسی خطوط دشمن حضور پیدا میکردند تا در این عملیاتهای بیسابقه و پرخطر، شخصا هدایت نیروهای خودی را به عهده بگیرند. البته این نوآوریهای معجزگون، برخاسته از تجارب میدانی بود و تبیین آن، نیازمند بررسیهای عمیق و مدیریت صدها پایاننامه است.
علیرغم تحقق ایام الله در جنگ تحمیلی با مکانیزم فوق، نظام اسلامی در نهایت ناچار به قبول قطعنامه 598 شد و حضرت امام جام زهر را نوشید.
به نظر میرسد علت محوری پذیرش قطعنامه این بود که تجربههای موفق ابتدای جنگ، در مقابل دانش نظامی و کلاسیکِ متداول که هم استدلالش، هم ساختارهایش و هم سختافزارهای متناسب با آن موجود بود، نتوانست خود را تئوریزه کند و پایدار بماند و قابل انتقال به سطوح مختلف رزمی بشود. لذا در قالب ابداعات و تجربیات شخصی فرماندهان باقی ماند و بعضا با شهادت آن فرمانده از بین میرفت.
بالاتر از آن، سایر عرصههای اداره نظام در اقتصاد و فرهنگ را نیز با این نحوه جنگ هماهنگ نکردیم. لذا سازمان برنامه و بودجه به عنوان مرکز محاسبات کشور اعلام کرد هزینه برای ادامه جنگ نداریم! یعنی وقتی نرمافزار اداره کشور، مادی بود و حوزه و دانشگاه نتوانستند نسخهای متناسب با آرمانها در اختیار نظام قرار دهند، وجود موارد زیادی از اخلاص و سادهزیستی مسئولین و فرماندهان ما در دهه 60 نیز نتوانست مانع قبول قطعنامه و نوشیدن جام زهر توسط امام(ره) شود.
با توضیحات فوق، تفسیری نخبگانی از تاکید رهبری بر « شجاعت توام با تدبیر حاج قاسم» و همچنین « مکتب سلیمانی» شکل میگیرد. در واقع مکتبِ حاج قاسم سلیمانی، شکستنِ معادلات کلاسیک جنگ و حفظ و ارتقای آن تجارب میدانی موفق و تکیه بر آنها بود؛ آن هم در زمانی که به دلیل تئوریزه نشدن آن تجارب، بسیاری از همرزمان او مبتلا به تخصص متداول جنگی شدند. آن بزرگوار با سازماندهی نیروهای مردمی شهادتطلبِ در منطقه، مهندس و معمار محور مقاومت در بعد امنیتی و نظامی شد و توانست با هزینهای ناچیز، ابهت امریکا و هزینههای چند تریلیون دلاری آن در نقاط مختلف منطقه را به صورت همزمان ناکارآمد کند.
البته این تجارب هنوز به علم و فرمول و قاعده تبدیل نشده و قابلیت بالایی برای انتقال و تعمیم پیدا نکرده و قائم به اشخاص محدودی است. به همین دلیل شهادت چنین ارکانی، آسیبهای جدی وارد میسازد و لذا باید گفت بخش اصلی ادامه راه حاج قاسم، تئوریزه_کردن تجربیات بینظیر او و همرزمانش و سپس تعمیم آنها به سایر عرصههای اداره کشور است؛ به نحوی که شکستن معادلات و محاسبات_مادی و طراحی محاسبات و معادلات_الهی در فرهنگ و اقتصاد را نتیجه دهد و یوماللههای بعدی را محقق کند.
در زمانی که روابط سیاسی حاکم بر جهان به دست شرق و غرب مادی و دنیاپرست افتاده بود، یوم_الله 22 بهمن رقم خورد و این روابط مادی را شکست و لذا «فرعونهای آرمیده در تخت قدرت » احساس خطر کردند و به عادت کفار (لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ) و در اولین گام، بر حذف فیزیکی انقلاب متمرکز شدند.
اولین مواجهه نظام اسلامی با ابرقدرتها، در موضوع درگیری با روابط و تخصص و علمِ حاکم بر «جنگ» بود که سختافزارهای نظامی پیچیده و گرانقیمت در آن محوریت داشت. اما با وجودِ عدم بهرهمندی ایران از سخت افزارهای نظامی پیچیده، توانستیم انگیزههای شهادت_طلبانه را به منشأی برای تغییر در روابط نظامی موجود تبدیل کنیم و آن را عامل پیروزی خود قرار دهیم.
توضیحات فوق، تفسیری منطقی از تاکید اخیر رهبری بر «مکتب سلیمانی» شکل میگیرد. حاج قاسم سلیمانی کسی بود که توانست در برابر هجمههای دکترین نظامی متداول که زمینه وابستگی به شرق و غرب را فراهم میآورد، تجربههای موفق دفاع مقدس را روزآمد کند و ارتقا دهد و ابهت امریکا و هزینههای چند تریلیون دلاری آن در نقاط مختلف منطقه را به صورت همزمان ناکارآمد کند و یوم اللههای دیگری را رقم بزند.
اما چه شد امریکا جرأت یافت سردار سلیمانی را «رسماً و علناً» به شهادت برساند؟ به نظر میرسد همان عوامل انزوای ایّام الله، سبب وقوع این مصیبت گردید: وقتی دشمن مشاهده کرد که بخشی از مردم با فاصله دو سال در سال 96 و 98، در اعتراض به ناکارآمدیهای اقتصادی به خیابان آمدند، احساس کرد که پایگاه مردمی نظام آسیب دیده است. از طرف دیگر، نحوهی موضعگیری نخبگان دینی سیاسی عراق پس از هجوم امریکا به پایگاه حشد الشعبی و همچنین پس از ورود نیروهای مردمی به سفارت آمریکا، زمینهی دومی برای چنین جنایتی فراهم کرد.
پس ادامه مسیر حاج قاسم(ره) و تحقق انتقام سخت، وابسته به رفع موانع ذکر شده و تئوریزه کردن تجربیات بینظیر او و همرزمانش است؛ یعنی باید این تجارب، به علم و فرمول و قاعده تبدیل شود تا این قواعد به سایر عرصههای اداره کشور تعمیم پیدا کند؛ به نحوی که شکستن معادلات مادی (جهادکبیر) و طراحی محاسبات و معادلات الهی در عرصه اقتصاد و فرهنگ را نتیجه دهد تا نظام اسلامی قوی شده و یوماللههای بعدی را محقق کند.
خلاصه محورهای شخصیتی شهید سلیمانی در جهت تبیین و تئوری سازی مکتب نوین سلیمانی به شرح ذیل است:
الف: اکنون با اتکا به تجارب دفاع مقدس ، حیاتی جدید در عرصه نظامی و امنیتی رقم زد و با تکیه بر شهادتطلبی، تعریفی نوین و الهی و کارآمد را از سبک زندگی دفاعی در مقابل نظامیگریهای مدرن و سختافزارمحور به نمایش گذاشت.
ب: شهید سلیمانی با دفاع از اماکن رحمت و مراکز تولید و توزیع معنویت، انتهای زندگی دنیاییش را هم به زیارت همه آنها ختم کرد و قلههای رحمت و معنویت در آسمان و زمین را در آغوش پر از خون خود کشید
ج: شهید سلیمانی همانند مقتدایش (که خامنهای بود) و محبوبش (که ملت ایران بود) گُردهی کفر و بتپرستی مدرن را در بخش نظامی و امنیتی شکست و با آن چشمان بیخواب از مجاهدت، نگران نخبگان ایران است که آیا راهش را در کمک به رهبری و ملت ادامه میدهند و گردهی بتپرستی مدرن را در بخش اقتصادی میشکنند یا نه؟
د: حفاظت امنیتی و نظامی از مومنان در برابر کفر و نفاق را مدیریت کرد و آن را از ایران به خاورمیانه گستراند
برخی اصول مکتبی شهید سلیمانی نیز به براساس بیانات مقام معظم رهبری و در تطبیق با بیانیه گام دوم به شرح ذیل است.
اصل اول: عرفان خون و شهادت: اصالت پیروزی خون بر شمشیر در مکتب حضرت امام (ره)
اصل دوم:اعتقاد، یقین و قاطعیت الهی، راسخ و بدون کوچکترین اضطراب، تردید و تزلزل
اصل سوم: مجاهده، ایثار و خطر پذیری در مسیر اهداف و آرمانهای الهی و انقلابی
اصل چهارم: تحرک سازمانی در عالیترین مرتبه
اصل پنجم: ساده زیستی، مردمی بودن و زندگی مومنانه همراه با عدم تظاهر و ریا
اصلششم: عدم وابستگی به حزب و جناح خاص در عین انقلابیگری
اصل هفتم: شجاعت و تدبیرِ توأمان، در عرصه نظامی و میدان سیاست
اصل هشتم: اخلاص و مراقبت بر حدود شرعی همراه با تسلط در عرصه نظامی
اصل نهم: پایبندی به خطّ مبارک و نورانیِ امام (رضوان الله علیه) و رهبری معظم انقلاب.
اصل دهم: مقاشهادت او، زنده بودن انقلاب در کشور ما را به رخ همهی دنیا کشید. (مقام معظم رهبری مدظله)
شهید سلیمانی در افق بیانیه گام دوم انقلاب
1. ثمره یک چله پر افتخار!
2. پدیدهای زنده و با اراده و دارای انعطاف
3. پدیدهای تجدید ناپذیر و غیر منفعل
4. مدافع نظریه نظام انقلابی
5. پدیدهای بشدت حساس به مرزبندیها و خطوط قرمز
6. جوانمردی با مروت انقلابی
7. صادق، صریح و مقتدر
8. مجاهدی انقلابی در گستره منطقهای و جهانی
9. حضور نمادین در تقابل دوگانه اسلام و استکبار
10. تبلور عینی و ملموس اصل ما میتوانیم
11. یکی از عناصر پیشران حرکت جهانی اسلام
12. دارای بینش سیاسی در مسائل کلان منطقه و بینالملل
13. مدیری خردمند، جهادی و با اخلاص
14. انسانی معنوی، عارف و وارسته از پیرایههای مادی
15. مرد میدانهای سخت دوران دفاع مقدس و بعد از آن
16. نماد پرابهت و باشکوه و افتخار آمیز ایستادگی در مقابل زورگویان و مستکبران جهان
17. موثر در انتقال سلاحهای پیشرفته ایرانی به نیروهای مقاومت
18. برخوردار از نگاه و روحیه انقلابی و عمل جهادی
19. معتقد به استفاده از نیروهای مستعد و جوانان
20. موثر در شکستن محاصره تبلیغاتی دشمن
21. منیع الطبع با دستانی پاک و دلی نورانی و برخوردار از طهارت اقتصادی
22. موثر در تحرک نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطه آمریکا و صهیونیست
23. نمادی موثر در جهاد همه جانبه و هوشمندانه با سبک زندگی غربی