یکی از جلسات اقتصادی مرحوم علامه حسینی در زمینه پول 8-2-1366
... قرار گرفتن واحد زمان به این شکل, قطعاً در دستگاه اسلامی ما نیست. حالا ببینیم شدت را در دستگاه اسلامی به چه وسیله کنترل میکنند، چطور ایجاد میکنند. باید دید که جهت علاقه عوض میشود، یعنی حرکت برای پرستش ماده نیست، افزایش آن هم به وسیله آثار مادی نیست. ماده و قدرت تأثیر مادی رشد تأثیر دایم التزاید داریم, ولی نه از موضع محور قرار گرفتن، بلکه از موضع تابع قرار گرفتن است.
شدت ایمان به خدا زیاد میشود، وظیفه خودش میداند که بیشتر و بهتر کار بکند, نه این که این را میپرستد, تکالب سر دنیا نمیشود. تنازع سر دنیا نمیشود. ساختار رشد جریان تأثیرش هم از این باب نیست. طرف قرض را خدای متعال میداند، کسی که میخواهد قرض بدهد، ایجاد کننده قدرت را خدای متعال میداند. موهب برکت را آنی که هبه میکند, وهاب را خدای متعال میداند. موجب این هبه را خدای متعال میداند و واقعیت هم دارد که با عنایت خدای متعال شدت پیدا میشود، حالت روانی گاه منقلب میشود، از یک درجه, به یک فاز دیگر میرود، طبیعتاً به تبعیّت شدت روحی که عوض میشود چه در بخش نظری و چه در بخش عملی, شدت عملی هم منقلب میشود.
شما ببینید این حرکتی را که بسیجیها دارند، روی رشد فرمول نظامی به وجود میآید؟!
روی تحدید و تحلیل مادی به وجود میآید؟ اگر این بیاید در باب فکر کردن، قطعاً اختراعاتی درست میشود، اگر در باب تحرک اجتماعی و سازندگی بیاید, درست میشود, ولی نه برای پرستش لذات، نه برای دلباختگی به سوی آنها؛ اگر ما تغییر و تحدیدها را مادی کنیم و اختیارش را هم سلب کنیم, از مردم به دیگری بسپاریم, طبیعتاً واحد زمان و تأثیرات مادی اصل قرار میگیرد. اگر ما حُب و بغض را الهی کنیم, نفرت و تعلق را الهی کنیم، اصلاً زمان و نرخ و شتابش با مادیات قابل محاسبه نیست, بر مادیات حکومت دارد.
برای امور فکری شدید کار میکند, وقتی گیر میکند, علت حرکتش خوف از شهرت نیست، خوف از این است که مبادا وظیفه ام را در خانه مولا کم انجام داده باشم، بلند میشود دو رکعت نماز میخواند و التماس میکند, تقاضای قوت میکند، تقاضای حدّت میکند،تقاضای فهم میکند«تکلمم, سکوتم, قیامم, قعودم، حرکتم و شدتم»، همه را قرار بدهید آن طوری که خودتان دوست میدارید.«هبلی رضاک» رضای خودتان را میخواهم.
تکیه اش به جای دیگر است، تزلزل ندارد، آرامش دارد، به موهبتی که از طرف اوست قدرت و تسلط پیدا میکند.
زمان بدست مؤمن میچرخد، نه آنکه خودش زمان را میپرستد و اسیر تغییرات زمان است. دیگر هیچ لزومی ندارد که بخواهیم نیازها را متمرکز و سلب اختیار کنیم, هماهنگی آنها از طریق اطلاعات انجام میگیرد. همین که بداند به نفع مسلمین نیست, از این رشته کار کردن دست میکشد، مسلمین برای رسیدن به فلان فرمول فیزیکی احتیاج دارند که شب و روز تلاش میکنند، در اپراتور است نماز میخواند، در دستگاه آزمایشگاهش کار میکند، میگویم چرا؟ میگوید مگر نمیدانید الان اسلام و مسلمین در موضعی قرار گرفته اند که باید فلان فرمول کشف بشود، و فلان اثر کشف بشود، و در اختیارشان گذاشته بشود.
«یعمل و یخشاه» هم کار میکند و هم میترسد کم کار کرده باشد،«یعمل و یرجی» رجایش با خداست، نه این که به شهرت مردم است.
حالا اگر ما در این دستگاه نگاه کنیم, نباید اعتبارات را اصل قرار بدهیم، نسیه و سلب اختیار و زمان را اصل قرار بدهیم و بر اساس نسبتی که بین واحد زمان و واحد پولی ما هست هماهنگ سازی و حرکتهای اقتصادی را بدست بیاوریم؛ هماهنگی اگر بوسیله اطلاعات است و پتانسیلش ایمان است, شدت جریانی که اینجا درست میشود, غیر از شدت جریانی است که آنجا درست میشود. بنابراین پول مردم دست خود مردم باشد، بانک از وضعیت یک سازمان خاص برای کنترل اعتبارات و کنترل شدت جریانها و هدایتشان لازم نیست [آگاه] باشد، هدایت از طریق بدست داشتن ابزار رفع نیازهای مادی انجام نمیگیرد، هدایت رشد, از جای دیگر و بر محور دیگر انجام میگیرد.این مسجد محور هدایت میشود نه بانک. حول مسجد, آموزشگاها و مجله ها و روزنامه ها و دستگاه ها و رسانه های جمعی در واحدی, در جمعیت کوچک و بزرگ, آنها میتوانند بر اساس دعوت به خدا کار را جلو ببرند، مسجد جامع اصل قرار بگیرد.
ولایت و حُب چه در ساختار کفر جاری بشود, چه در ساختار ایمان و پرستش اثر مادی لازمه اش زمانبندی کردن تأثیرات مادی است، بر خلاف این که حُب در ساختار الهی حاکم بر زمان میشود. نمیشود آن را زمانبندیاش کرد، عرض میکنم مگر گسترش تأثیر را نمیخواهد؟ گسترش تأثیر که در اینجا پیدا میشود, به مراتب شدیدتر است. میگویند نمونه عینی بدهید؛ میگوییم جبهه است.
اگر تا حالا نمونه عینی نداشتیم, الحمد لله حالا که نمونهی عینی داریم، اگر آن وقت لازم بود آقا 1400 سال قبل از این مردم این طوری فداکاری میکردند، بیاییم در حوزه ها بگوییم آقا در گوشه حوزه ها با کمترین بضاعت مادی بیشترین تحقیق را یک محقق گاه با کمترین بضاعت مادی از نظر شهرت، از نظر شاگرد، از نظر پول و اقتصاد انجام میداد. یعنی نه ملّت او را میشناختند و جایگاه سیاسی داشتند، و نه شاگرد زیادی داشتند و نه پول زیادی داشتند, گوشه یک حجرهای نشسته بود و مشغول کارش بود.
ادراک نظام و مجموعه را به مسلمین بدهید, اطلاعات متناسب هم بدهید و بگویید, الان مسلمین چه کار دارند میکنند و چه کار نمیکنند، متناسب با آن, رابطه را جور بکنید. کسانی که کار میکنند, کارشان را حتماً در مجله علمی چاپ میکنند. میگویند آقا ما به اینجا رسیدیم, این مهره بن بستش است، بعد عدهای دیگر هم دارند تحقیق میکنند. میگویند, این بن بست اگر حل بشود, فلان مشکل مسلمین بر طرف میشود. یک عدهای دیگر تحقیق میکنند میگویند, آقا این مشکل اگر حل بشود در برابری با کفر به فلان قدرت میرسیم، طبیعتاً یک عده شدید شبانه روز میکوشند سبقت میجویند، «و سارعوا الی مغفرة من ربکم و استبقوا الخیرات» مردم را به حرکت در میآورد, «تعاونوا علی البر» مردم را به حرکت در میآورد.
آنوقت سازمانهای تحقیقی هم درست میشود, نه اینکه نمیشود، امکانات جاهایی که لازم هست برای تحقیقات وسیع, موقوفه درست میشود. مثل جایی که آدم نماز بخواند، هم کنار مسجد محله, آزمایشگاه درست میشود, هم در خانه فرد آزمایشگاه درست میشود، هم آزمایشگاه بزرگ, کنار مسجد جامع موقوفه است.
هر کسی که نشان داد که میتواند کار بکند, در آن سطح بزرگتر آنجا میآید ، هوس هم نمیکند که بیاید تنازع بشود، آن جا رفتن را برای خودش, پرستیژ نمیداند میگوید, یک ساعت دستگاه مهم مسلمین را من چه طور صرف بکنم به یک توّهمی که برایم پیدا شده است، مگر اینکه در دستگاههای کوچکی که در خانه دارم، دستگاهی که در مسجد محله یا یک آزمایشگاه کوچک, آنجا هست، مطمئن بشوم که دارد مطلب به یک جایی میرسد که اینجا الان نمیتواند جوابگو باشد.
آن وقت تازه سعی میکند تا آنجا که میشود سراغ آزمایشگاهی که کنار مسجد جامع هست نرود.
سعی میکند اگر بشود در همان مسجد محله برود، مسجد محله را هم سعی میکند برای آزمایشگاهش نرود. تا بشود در خانه اش [کار میکند.] از امکاناتی که دیگران بهتر از من میتوانند استفاده بکنند من آنجا نروم.
با یک وسواس و بد بینی نسبت به خودش و اعتمادی به خدای متعال و شدت در حرکت، بهترین نحوه تخصیص واقع میشود. از مقدورات نسبت به رشد و تأثیری که لازم دارد.
حالا پول در چنین شکلی ضرورتاً باید نقدی باشد، نه اعتباری.
توان اعتباری دارد ولی توان تابع نقد [ندارد]، میشود نسیه کرد، قرض داد ولی تابع نقد, نه نقد تابع اعتبار.
س) جمع بندی را بصورت تیتر وار بیان بفرمایید.
ج) بله تیتر وار اگر بخواهیم, عرض میکنیم که پول دارای یک قدرت و توانایی است که تواناییش دقیقاً مربوط هست (یعنی قیمت) قیمت دارای یک توان است, گاهی هم مربوط است که در چه نظامی از تولید, توزیع، مصرف, این توانایی پیدا شده است و رشد میتواند داشته باشد. در آن دستگاهی که پیدا شده بعد مرکز شدت جریان این بانک میشود.
بانک به عنوان یک سازمانی که اختیارات را منحل میکند، به دست مدیریتی که هماهنگی این اختیار را نسبت به آن قدرتها در دست دارد. و بانک خودش باید نسبت به معادله زمان تابع باشد، نسبت بین رشد تأثیر و زمانی که میبرد. معنایش این است که ولایت کفر، ولایت پرستش اثرات مادی, بانک را به پذیرش ربا الزام میکند، و اصل قرار دادن زمان, در تمام مهره هایش نقش میگیرد و تا واحد خود پول متبلور میشود. پول چیزی نیست جز کمی کردن قیمت، قیمت هم با توان برابر است؛ یعنی زمان در نفس توان دخالت میکند.
اگر این را ملاحظه بکنید آن وقت پولی نمیتواند از نرخ تورم مطلقا جدا بشود؛ یعنی میل کاذب همیشه باید وجود داشته باشد، یعنی شدت جریان تمایلات؛ نسبتش با شدت قدرت عینی اقتصاد فاصله داشته باشد. مثل علفی را که جلوی گوسنفد میگیرند و برایش نمیدهند تا راه بیاید دنبال سر آدم، نرخ تورم, چنین نسبتی را باید همیشه داشته باشد و زمان یا اعتبار نسبت به قدرت نقدینگی اصل میشود. نقدینگی تابع زمان است، یعنی تابع نسیه است. این قسمت اول، قسمت دوم از اثر دوم, این را با خود بسنجیم. همیشه توزیعی که میشود، در حق مصرف, متناسب با مرحله و نسبتی است که در یک سازمان دارد. چون سازمان اصلش را بر پرستش آثار مادی قرار داده. آن که ثروتش بیشتر است یعنی دارای توانایی مادی بیشتری است.
پولهای دیگر حول پول این بنده خدا میچرخد، پول او هم حول پول بزرگتر تا میرسد حول زمان, این پول میچرخد.
بنابراین، زمان به نفع قدرت مندان و کسانی که اختیاراتشان در دستگاه سلب شده, به نفع گسترش یافتن قدرت تأثیر مادی یک عده خاصی است, حتی تکنولوژی هم در این شکل میچرخد.
قسمت سوم را هم عرض کردیم, اگر محور حُب تغییر پیدا کند, اصولاً تمام تقسیمات و تنظیمات عوض میشود، نه این که نسیه نیست و اعتبار نیست, ولی اعتبار تابع نقد است, نه نقد تابع نسیه.
و السلام علیکم و رحمت اللّه و برکاته.