سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مهندسی توسعه نظام اجتماعی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» اقتصاد پول(1)

یکی از جلسات اقتصادی مرحوم علامه حسینی‏ در زمینه پول 8-2-1366
... قرار گرفتن واحد زمان به این شکل, قطعاً در دستگاه اسلامی ما نیست. حالا ببینیم شدت را در دستگاه اسلامی به چه وسیله کنترل می‏کنند، چطور ایجاد می‏کنند. باید دید که جهت علاقه عوض می‏شود، یعنی حرکت برای پرستش ماده نیست، افزایش آن هم به وسیله آثار مادی نیست. ماده و قدرت تأثیر مادی رشد تأثیر دایم التزاید داریم, ولی نه از موضع محور قرار گرفتن، بلکه از موضع تابع قرار گرفتن است.
شدت ایمان به خدا زیاد می‏شود، وظیفه خودش می‏داند که بیشتر و بهتر کار بکند, نه این که این را می‏پرستد, تکالب سر دنیا نمی‏شود. تنازع سر دنیا نمی‏شود. ساختار رشد جریان تأثیرش هم از این باب نیست. طرف قرض را خدای متعال می‏داند، کسی که می‏خواهد قرض بدهد، ایجاد کننده قدرت را خدای متعال می‏داند. موهب برکت را آنی که هبه می‏کند, وهاب را خدای متعال می‏داند. موجب این هبه را خدای متعال می‏داند و واقعیت هم دارد که با عنایت خدای متعال شدت پیدا می‏شود، حالت روانی گاه منقلب می‏شود، از یک درجه, به یک فاز دیگر می‏رود، طبیعتاً به تبعیّت شدت روحی که عوض می‏شود چه در بخش نظری و چه در بخش عملی, شدت عملی هم منقلب می‌شود.
شما ببینید این حرکتی را که بسیجی‏ها دارند، روی رشد فرمول نظامی به وجود می‏آید؟!
روی تحدید و تحلیل مادی به وجود می‏آید؟ اگر این بیاید در باب فکر کردن، قطعاً اختراعاتی درست می‏شود، اگر در باب تحرک اجتماعی و سازندگی بیاید, درست می‏شود, ولی نه برای پرستش لذات، نه برای دلباختگی به سوی آنها؛ اگر ما تغییر و تحدیدها را مادی کنیم و اختیارش را هم سلب کنیم, از مردم به دیگری بسپاریم, طبیعتاً واحد زمان و تأثیرات مادی اصل قرار می‏گیرد. اگر ما حُب و بغض را الهی کنیم, نفرت و تعلق را الهی کنیم، اصلاً زمان و نرخ و شتابش با مادیات قابل محاسبه نیست, بر مادیات حکومت دارد.
برای امور فکری شدید کار می‌کند, وقتی گیر می‏کند, علت حرکتش خوف از شهرت نیست، خوف از این است که مبادا وظیفه‏ ام را در خانه مولا کم انجام داده باشم، بلند می‏شود دو رکعت نماز می‏خواند و التماس می‏کند, تقاضای قوت می‏کند، تقاضای حدّت می‏کند،تقاضای فهم می‏کند«تکلم‏م, سکوتم, قیامم, قعودم، حرکتم و شدتم»، همه را قرار بدهید آن طوری که خودتان دوست می‏دارید.«هبلی رضاک» رضای خودتان را می‌خواهم.
تکیه‏ اش به جای دیگر است، تزلزل ندارد، آرامش دارد، به موهبتی که از طرف اوست قدرت و تسلط پیدا می‏کند.
زمان بدست مؤمن می‏چرخد، نه آنکه خودش زمان را می‏پرستد و اسیر تغییرات زمان است. دیگر هیچ لزومی ندارد که بخواهیم نیازها را متمرکز و سلب اختیار کنیم, هماهنگی آن‌ها از طریق اطلاعات انجام می‏گیرد. همین که بداند به نفع مسلمین نیست, از این رشته کار کردن دست می‏کشد، مسلمین برای رسیدن به فلان فرمول فیزیکی احتیاج دارند که شب و روز تلاش می‏کنند، در اپراتور است نماز می‏خواند، در دستگاه آزمایشگاهش کار می‏کند، می‏گویم چرا؟ می‏گوید مگر نمی‏دانید الان اسلام و مسلمین در موضعی قرار گرفته‏ اند که باید فلان فرمول کشف بشود، و فلان اثر کشف بشود، و در اختیارشان گذاشته بشود.
«یعمل و یخشاه» هم کار می‏کند و هم می‏ترسد کم کار کرده باشد،«یعمل و یرجی» رجایش با خداست، نه این که به شهرت مردم است.
حالا اگر ما در این دستگاه نگاه کنیم, نباید اعتبارات را اصل قرار بدهیم، نسیه و سلب اختیار و زمان را اصل قرار بدهیم و بر اساس نسبتی که بین واحد زمان و واحد پولی ما هست هماهنگ سازی و حرکت‏های اقتصادی را بدست بیاوریم؛ هماهنگی اگر بوسیله اطلاعات است و پتانسیلش ایمان است, شدت جریانی که اینجا درست می‏شود, غیر از شدت جریانی است که آنجا درست می‏شود. بنابراین پول مردم دست خود مردم باشد، بانک از وضعیت یک سازمان خاص برای کنترل اعتبارات و کنترل شدت جریان‏ها و هدایتشان لازم نیست [آگاه] باشد، هدایت از طریق بدست داشتن ابزار رفع نیازهای مادی انجام نمی‏گیرد، هدایت رشد, از جای دیگر و بر محور دیگر انجام می‏گیرد.این مسجد محور هدایت می‏شود نه بانک. حول مسجد, آموزشگاها و مجله‏ ها و روزنامه‏ ها و دستگاه‏ ها و رسانه‏ های جمعی در واحدی, در جمعیت کوچک و بزرگ, آنها می‏توانند بر اساس دعوت به خدا کار را جلو ببرند، مسجد جامع اصل قرار بگیرد.
ولایت و حُب چه در ساختار کفر جاری بشود, چه در ساختار ایمان و پرستش اثر مادی لازمه‏ اش زمان‌بندی کردن تأثیرات مادی است، بر خلاف این که حُب در ساختار الهی حاکم بر زمان می‏شود. نمی‏شود آن را زمان‌بندی‌اش کرد، عرض می‏کنم مگر گسترش تأثیر را نمی‏خواهد؟ گسترش تأثیر که در اینجا پیدا می‏شود, به مراتب شدیدتر است. می‏گویند نمونه عینی بدهید؛ می‏گوییم جبهه است.
اگر تا حالا نمونه عینی نداشتیم, الحمد لله حالا که نمونه‌ی عینی داریم، اگر آن وقت لازم بود آقا 1400 سال قبل از این مردم این طوری فداکاری می‏کردند، بیاییم در حوزه‏ ها بگوییم آقا در گوشه حوزه‏ ها با کمترین بضاعت مادی بیشترین تحقیق را یک محقق گاه با کمترین بضاعت مادی از نظر شهرت، از نظر شاگرد، از نظر پول و اقتصاد انجام می‌داد. یعنی نه ملّت او را می‏شناختند و جایگاه سیاسی داشتند، و نه شاگرد زیادی داشتند و نه پول زیادی داشتند, گوشه یک حجره‏ای نشسته بود و مشغول کارش بود.
ادراک نظام و مجموعه را به مسلمین بدهید, اطلاعات متناسب هم بدهید و بگویید, الان مسلمین چه کار دارند می‏کنند و چه کار نمی‏کنند، متناسب با آن, رابطه را جور بکنید. کسانی که کار می‏کنند, کارشان را حتماً در مجله علمی چاپ می‏کنند. می‏گویند آقا ما به این‌جا رسیدیم, این مهره بن بستش است،  بعد عده‏ای دیگر هم دارند تحقیق می‏کنند. می‏گویند, این بن بست اگر حل بشود, فلان مشکل مسلمین بر طرف می‏شود. یک عده‏ای دیگر تحقیق می‏کنند می‏گویند, آقا این مشکل اگر حل بشود در برابری با کفر به فلان قدرت می‏رسیم، طبیعتاً یک عده شدید شبانه روز می‏کوشند سبقت می‏جویند، «و سارعوا الی مغفرة من ربکم و استبقوا الخیرات» مردم را به حرکت در می‏آورد, «تعاونوا علی البر» مردم را به حرکت در می‏آورد.
آن‌وقت سازمان‏های تحقیقی هم درست می‏شود, نه این‌که نمی‏شود، امکانات جاهایی که لازم هست برای تحقیقات وسیع, موقوفه درست می‏شود. مثل جایی که آدم نماز بخواند، هم کنار مسجد محله, آزمایشگاه درست می‏شود, هم در خانه فرد آزمایشگاه درست می‏شود، هم آزمایشگاه بزرگ, کنار مسجد جامع موقوفه است.
هر کسی که نشان داد که می‏تواند کار بکند, در آن سطح بزرگتر آن‌جا می‏آید ، هوس هم نمی‏کند که بیاید تنازع بشود، آن جا رفتن را برای خودش, پرستیژ نمی‏داند می‏گوید, یک ساعت دستگاه مهم مسلمین را من چه طور صرف بکنم به یک توّهمی که برایم پیدا شده است، مگر این‌که در دستگاه‏های کوچکی که در خانه دارم، دستگاهی که در مسجد محله یا یک آزمایشگاه کوچک, آن‌جا هست، مطمئن بشوم که دارد مطلب به یک جایی می‏رسد که اینجا الان نمی‏تواند جوابگو باشد.
آن وقت تازه سعی می‏کند تا آن‌جا که می‏شود سراغ آزمایشگاهی که کنار مسجد جامع هست نرود.
سعی می‏کند اگر بشود در همان مسجد محله برود، مسجد محله را هم سعی می‏کند برای آزمایشگاهش نرود. تا بشود در خانه‏ اش [کار می‌کند.] از امکاناتی که دیگران بهتر از من می‏توانند استفاده بکنند من آنجا نروم.
با یک وسواس و بد بینی نسبت به خودش و اعتمادی به خدای متعال و شدت در حرکت، بهترین نحوه تخصیص واقع می‏شود. از مقدورات نسبت به رشد و تأثیری که لازم دارد.
حالا پول در چنین شکلی ضرورتاً باید نقدی باشد، نه اعتباری.
توان اعتباری دارد ولی توان تابع نقد [ندارد]، می‏شود نسیه کرد، قرض داد ولی تابع نقد, نه نقد تابع اعتبار.
س) جمع بندی را بصورت تیتر وار بیان بفرمایید.
ج) بله تیتر وار اگر بخواهیم, عرض می‏کنیم که پول دارای یک قدرت و توانایی است که تواناییش دقیقاً مربوط هست (یعنی قیمت) قیمت دارای یک توان است, گاهی هم مربوط است که در چه نظامی از تولید, توزیع، مصرف, این توانایی پیدا شده است و رشد می‏تواند داشته باشد. در آن دستگاهی که پیدا شده بعد مرکز شدت جریان این بانک می‌شود.
بانک به عنوان یک سازمانی که اختیارات را منحل می‏کند، به دست مدیریتی که هماهنگی این اختیار را نسبت به آن قدرت‏ها در دست دارد. و بانک خودش باید نسبت به معادله زمان تابع باشد، نسبت بین رشد تأثیر و زمانی که می‏برد. معنایش این است که ولایت کفر، ولایت پرستش اثرات مادی, بانک را به پذیرش ربا الزام می‏کند، و اصل قرار دادن زمان, در تمام مهره هایش نقش می‏گیرد و تا واحد خود پول متبلور می‏شود. پول چیزی نیست جز کمی کردن قیمت، قیمت هم با توان برابر است؛ یعنی زمان در نفس توان دخالت می‏کند.
اگر این را ملاحظه بکنید آن وقت پولی نمی‏تواند از نرخ تورم مطلقا جدا بشود؛ یعنی میل کاذب همیشه باید وجود داشته باشد، یعنی شدت جریان تمایلات؛ نسبتش با شدت قدرت عینی اقتصاد فاصله داشته باشد. مثل علفی را که جلوی گوسنفد می‏گیرند و برایش نمی‏دهند تا راه بیاید دنبال سر آدم، نرخ تورم, چنین نسبتی را باید همیشه داشته باشد و زمان یا اعتبار نسبت به قدرت نقدینگی اصل می‏شود. نقدینگی تابع زمان است، یعنی تابع نسیه است. این قسمت اول، قسمت دوم از اثر دوم, این را با خود بسنجیم. همیشه توزیعی که می‏شود، در حق مصرف, متناسب با مرحله و نسبتی است که در یک سازمان دارد. چون سازمان اصلش را بر پرستش آثار مادی قرار داده. آن که ثروتش بیشتر است یعنی دارای توانایی مادی بیشتری است.
پول‏های دیگر حول پول این بنده خدا می‏چرخد، پول او هم حول پول بزرگتر تا می‏رسد حول زمان, این پول می‏چرخد.
بنابراین، زمان به نفع قدرت مندان و کسانی که اختیاراتشان در دستگاه سلب شده, به نفع گسترش یافتن قدرت تأثیر مادی یک عده خاصی است, حتی تکنولوژی هم در این شکل می‏چرخد.
قسمت سوم را هم عرض کردیم, اگر محور حُب تغییر پیدا کند, اصولاً تمام تقسیمات و تنظیمات عوض می‏شود، نه این که نسیه نیست و اعتبار نیست, ولی اعتبار تابع نقد است, نه نقد تابع نسیه.
و السلام علیکم و رحمت اللّه و برکاته.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علیرضا انجم شعاع ( چهارشنبه 93/4/4 :: ساعت 7:53 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مکتب سلیمانی در گذر ایام الله تاریخ و الزامات و موانع انتقام سخت
مکتب سلیمانی در گذر ایام الله تاریخ و الزامات و موانع انتقام سخت
مکتب سلیمانی در گذر ایام الله تاریخ و الزامات و موانع انتقام سخت
گزارش نشست علمی انجمن فقه در موضوع: وقف پول از دیدگاه امامیه
خلاصه طرح مطالعاتی استراتژی توسعه صنعتی کشور مسعود نیلی
فلسفه چگونگی اسلامی(6)
فلسفه چگونگی اسلامی(6)
فلسفه چگونگی اسلامی(4)
فلسف چگونگی اسلامی(3)
فلسفه چگونگی اسلامی (2)
فلسفه چگونگی اسلامی(1)
به مناسب هفته افشای حقوق بشر غربی
تبیین و تعمیق مولفه های صنعت موضوعاً براساس فلسفه شدن اسلامی د
جلسه اول سلسله نشست های انقلاب اسلامی- حجت الاسلام صدوق
تعریف سیستم و نگرش سیستمی
[همه عناوین(83)]

>> بازدید امروز: 22
>> بازدید دیروز: 11
>> مجموع بازدیدها: 69629
» درباره من

مهندسی توسعه نظام اجتماعی

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب