ــ سیستم و نگرش سیستمی
اصولاً هر شیء یا پدیدهای که به نوعی دارای حیات و چرخه باشد، سیستم نامیده میشود. استفاده از روش سیستم به عنوان یک روش بهتر برای درک تمام پدیدهها شناخته شده است. این ایده در سال 1937 به وسیلهی «لودویک وون برتالانفی» یک زیستشناس آلمانی ارایه شد. وی نام «نظریهی عمومی سیستمها» را به یک نظم جدید برای فرموله کردن قواعدی که در سیستم به صورت کلی به کار میرود اطلاق نمود.
سه حرکت فکری ساختارنگری، سیبرنتیک و نظریهی اطلاعات موجب گسترش و توسعه نگرش سیستمی شدند. ساختارنگری در زبانشناسی، مردمشناسی و روانشناسی بسیار مطرح است. کلمه سیبرنتیک به معنای هدایت یک کشتی و معنای مجازی آن عمل رهبری یا حکومت کردن است. روششناختی سیبرنتیک به جای تأکید بر علت، هدف را در نظر میگیرد. سیبرنتیک هر چیزی را با ماشین همانندسازی میکند و از یک جنبه به عنوان علم ماشین در نظر گرفته میشود.
از دیدگاه سیبرنتیک برای شناخت ماشینها باید ساختار و موقعیت درونی ماشین در هر لحظه، کنشها و واکنشها با محیط و بالاخره تکامل ماشین در یک مدت زمان را مشخص کرد. برای این منظور باید اندام اثرپذیر از محیط خارج و اندام اثربخش ماشین به محیط خارج از آن را مشخص کرد. ممکن است خروجیها بر ورودیها مؤثر باشند. در واقع معلول ممکن است بر علت تأثیر بگذارد. در این صورت باید حلقهی بازخورد ماشین را مشخص کرد. در بازخورد مثبت واکنش در جهت کنش عمل میکند و در بازخورد منفی مکانیسم بر ضد اثرات دنیای خارج عمل میکند.
ــ تعریف سیستم
لفظ سیستم به مجموعهای از عناصر اطلاق میشود که ورودیهای مشخصی را دریافت نموده و سپس روی آنها پردازش انجام داده و در نهایت خروجیهای معینی را تولید میکند. سیستم مجموعهای است از چندین جزء وابسته به هم که در جهت حصول هدفهای خاص در تعامل با یکدیگر هستند.
در فرهنگ انگلیسی «آکسفورد» یک سیستم به عنوان مجموعه یا گروهی از اشیاء مرتبط یا غیرمرتبط، به نحوی که یک واحد پیچیده را تشکیل دهند و یا ترکیب کلی اجزاء که بر حسب طرح یا برنامهای نظام یافته باشد تعریف شده است. به همین ترتیب فرهنگ زبان انگلیسی «رندومهاس» این تعریف را برای سیستم ارایه داده است: «مجموعه منظم و قابل درکی از حقایق، اصول، نظریهها و امثال آنها در زمینهی خاصی از دانش یا اندیشه».
یک سیستم همواره دارای هدفی مشخص است و به صورت مجزا وجود ندارد. همانطور که هر سیستمی دارای سیتستمهای سادهتری میباشد، خود نیز زیرسیستمی از یک سیستم پیچیدهتر میباشد. یک سیستم با هدف خاص که در آن تقسیم کار، ارتباطات و کنترل وجود داشته باشد را «سازمان» گویند.
دیدگاه سیستمی، به نقل از کتاب «روابط صنعتی» بررسی پدیدهها از طریق در نظر گرفتن کل پدیده است. منظور از کل، مجموعهای است که از به هم پیوستگی یکسری اجزاء که کم و بیش با هم مرتبط هستند و کلیت پدیده را به وجود میآورند میباشد. به طوری که مشهود است این نحوه دید، سنتز جدیدی است از روشهای قیاسی و استقرایی، که محاسن هر یک را داراست و فاقد عیوب هر دوی آنها است. توضیح اینکه در منطق سه نوع حجت وجود دارد: قیاس (Deduction)، استقراء (Induction) و تمثیل (Example). استقراء یعنی قریه به قریه گشتن و در منطق از جزء به کل رسیدن است و قیاس عکس آن.
از تعاریف فوق میتوان نتیجه گرفت که برای شناخت سیستمها در حالت کلی باید عناصر تشکیلدهنده و روابط بین آنها را شناخت. در دیدگاه سیستمی رابطهی بین دو جزء یا دو عنصر رابطهی علت و معلولی تنها نیست بلکه ممکن است عملی دو جانبه باشد. رابطهی تعاملی بین عناصر سیستم علاوه بر علت و معلول ممکن است رابطهی زمانی، رابطهی دو جانبه و رابطهی بازخوردی هم باشد. اصولاً بین عناصر سیستم باید تناسبی برقرار باشد.
کل سیستم چیزی بالاتر از حاصل جمع عناصر آن است (5=2+2). کلیت سیستم دارای قابلیتهای مازادی است که اجزاء آن جزء به جزء دارای آن قابلیتها نیستند. در واقع سیستمها دارای یک سلسله مراتب هستند، به طوری که مراحل بالاتر ویژگیهای پیچیدهتری را دارا است. شناخت کل بدون شناخت اجزاء و شناخت اجزاء بدون شناخت کل امکانپذیر نیست. سازمان سلسلهای از عناصر و اشخاص مرتبط است که یک واحد را به وجود میآورند. این واحد دارای قابلیتهایی است که هر یک از عناصر یا اشخاص مربوطه به تنهایی از آنها برخودار نیست.
درجه پیچیدگی یک سیستم وابسته به تعداد عناصر سیستم و روابط بین آنها است. اصولاً سیستم از لحاظ ساختاری شامل عناصر مرزی، عناصر داخلی، شبکه ارتباطی و بالاخره انبارهها جهت حفظ اطلاعات، محصولات، انرژی و هر چیز دیگری هستند. از لحاظ عملکرد سیستمها، معمولاً جریانات داخل سیستم، مراکز تصمیمگیری، حلقههای بازخورد که تصمیمگیرندگان را زا خروجیهای سیستم با خبر میکنند و بالاخره فرصتهای زمانی که امکان بهبود کارایی سیستم را فراهم میکنند را باید مد نظر داشت.
ــ اجزاء یک سیستم
از نظر «استنفورد اوپنر» هر سیستم لزوماً دارای سه خصوصیت میباشد که عبارتند از:
1. یک سری از اجزاء
2. رابطهی بین این اجزاء
3. حرکتی هماهنگ تحت تأثیر نوعی کنترل
اجزاء زیر در هر سیستمی وجود دارند:
1. هدف: یک سیستم همانگونه که گفته شد دارای هدفی میباشد و اگر دارای این مشخصه نباشد فلسفهی وجودیش بیمعنا است.
2. ورودیها: هر سیستمی برای ادامه کار خود نیاز به منابع تغذیهکننده و دادههای ورودی دارد.
3. خروجیها: اگر ورودیهایی در سیستم موجود باشد و سیستم نیز دارای هدفی باشد، رسیدن به هدف مورد نظر مستلزم گرفتن اطلاعات یا خروجیهایی از سیستم میباشد. هدف سیستم کلاً ایجاد همین خروجیها میباشد.
4. توالی: یک سیستم از گرفتن دادههای ورودی و پردازش روی این دادهها تا نتیجهی نهایی و تولید دادههای خروجی، احتیاج به نظم و ترتیب و توالی خاصی دارد که باید رعایت گردد. برای نمونه پرداخت حقوق پس از محاسبهی تعداد ساعات کارکرد را در نظر بگیرید.
5. محدوده و محیط: هر سیستمی تحت شرایط و قوانین و محدوده خاص و اولویتهای مشخص که محیط سیستم نامیده میشود کار میکند.
6. ابزار: عموماً یک سیستم متکی به ابزاری برای انجام امور خود میباشد. سیستمهای پیچیدهتر ابزار پیچیدهتری را نیز طلب میکند.
7. عوامل انسانی: جهت اجرا شدن سیستمها عوامل انسانی نقش مؤثری دارند.
سیستمها یا بسیار ساده هستند و توسط انسان و یا مکانیسمی کنترل میشوند و یا این که سیستم هدفدار است و در جهت رسیدن به هدفی معین عمل مینماید. سیستم ممکن است قابلیت یادگیری و تصمیمگیری داشته باشد. سیستمهای پیچیده دارای چند تصمیمگیرنده هستند. سازمانها میتوانند سیستمهایی با چند تصمیمگیرنده باشند.
اصولاً سیستمها در ارتباط با محیط جانبی به صورت باز، با ارتباطی پویا و تأثیرات دو جانبه هستند و یا سیستم به صورت بسته و بدون نیاز به ارتباط با محیط خارج به کار خود ادامه میدهند. سیستم باز، پویا و وظایف و اجزاء آن متغیر هستند. در سیستمهای بسته اعمال از قبل معین و سیستم وابسته به عناصر داخلی خود است. البته هرگز سیستم به صورت منفرد یافت نمیشود و باز و بسته بودن سیستمها نسبی است. هر سیستم محیط خاص خود را دارد. محیط یک سیستم شامل مجموعه سیستمهایی است که با آن در ارتباط هستند.
تعامل بین سیستم و محیط آن به صورت ماده، انرژی و اطلاعات است. سیستم بسته با محیط اطراف خود تنها مبادله انرژی میکند. لازمهی رابطه سیستم با محیط اطراف، وجود یک رابط یا درواقع محل مبادلات است. رابطها نیز در شناخت سیستمها حائز اهمیت هستند. در حالت کلی برای ایجاد یک سیستم چه باز و چه بسته مراحلی مشخص وجود دارند. به این مراحل چرخهی حیات سیستمها گفته میشود.
تنظیم: انجم شعاع