سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مهندسی توسعه نظام اجتماعی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» به مناسب هفته افشای حقوق بشر غربی

1.    1.     بطلان حقوقِ مبتنی بر بنیان های و مبانی باطل

بحث حقوق بشر مبنای بسیاری از مداخلات مستکبرین در روابط جهانی است آنها می گویند ما از حقوق بین المللی انسان ها و بشر دفاع می کنیم؛ حقی است که اختصاص به یک فرد و جامعه و فرهنگ ندارد بلکه ما مدیران جهانیم و باید از حقوق عامه جهانی دفاع کنیم! البته در حوزه روابط اجتماعی خاص تان می توانید یک نظام حقوقی برای خودتان داشته باشید که ما در آنجا دخالت نمی کنیم. ولی حقوق داخلی تان هم نباید معارض با حقوق بین المللی باشدحقوق بین الملل غربی، چارچوب فکری و پارادایمی مبتنی بر یک بنیادهای اعتقادی است. بی تردید حقوق بشر را مبتنی بر یک ایدئولوژی و مکتب نوشته اند بنابراین مکاتب، در حقوق بشری که می نویسند با هم اختلاف پیدا می کنند. اگر مبنای حقوق بشرشان بنا بر مکتب ما باطل باشد، یعنی بنیانی که مبتنی بر آن، حقوق بشر را تعریف می کنند و بعد می خواهند این حقوق را جهانی کنند از اساس باطل است

2.      2.  معقولیت جهاد برای جلوگیری از بسط حقوق مبتنی بر بنیان های باطل

برای جهانی سازی این حقوق یک فرهنگ و نهادهای بین المللی و ابزار پشتیبانی ایجاد می کنند. اگر این بنیان حقوق بشری که تصویر می کنند از اساس باطل باشد و حق در جای دیگری باشد؛ آیا برای گسترش و بسط آن حق در جهان، حق است که ما جهاد کنیم و نگذاریم آن بنیانی را که در جهان گذاشته اند گسترش بدهند؟ یعنی مبتنی بر یک مبنایی یک تعریفی از حقوق کرده اند که از اساس این مبنا باطل است. بی تردید این دفاع حقی است و لذا به نظر می رسد که همه ی عقلای جهان که خودشان را عقلا می دانند، همین هایی که به حسب ظاهر با خشونت، درگیری و جنگ مخالف هستند و دعوت به صلح جهانی می کنند اینها خودشان می گویند، اگر جامعه ای، اهل تمدنی، یک فکری و یا یک فرهنگ قومی خواست صلح جهانی ، حقوق بشر و امنیت جامعه جهانی را به خطر بیندازد، شما می توانید با آنها مبارزه کنید و این جهاد و مجاهده، بر حق است.اگر کسی با بنیان حقوقی اینها در جهان مخالف بود، یعنی از اساس آن نظام حقوقی را قبول نداشت و این نظام حقوقی را نظام باطلی دانست آیا می تواند در برابر آن مقاومت کند یا برای تغییر آن تا جهاد نظامی پیش رود؟ این نظام حقوقی بین الملل، محورش در دوره های اخیر «حق توسعه» شده است یعنی جوامع جهانی حق دارند توسعه پیدا کنند البته با همان مفهومی که غرب از توسعه تعریف می کند. اگر کسی در این حقِ محوری با آنها مخالف بود و گفت اصلاً حق اساسی بشر این نیست، حق اساسی، باید به حق تقرب به خدای متعال و بندگی تبدیل شود، یعنی حق محوری ای که حول آن حقوق بشر را چیده اند حق اصلی نیست، حق و حقیقت اصلی خدا است و حق اصلی انسان ها حق موحد شدن است، آنها روی این حق خط کشیده اند و در منشور سازمان ملل چیزی به نام «توحید» نمی بینید. اگر هم گفته می شود آزادی عقیده و عقاید محترم است؛ اولاً این حق را در کنار بقیه حقوق قرار می دهند و در موازنه با سایر حقوق ملاحظه می کنند، ثانیاً مقصودشان این نیست که انسان حق دارد موحد باشد در حالی که از منظر ما، این حق انسان است و توحید در عالم، حقیقت است، مدار حق را به حضرت حق برنمی گردانند؛ بلکه می گویند انسان حق دارد هر طوری می خواهد بیندیشد و این مربوط به حوزه خصوصی خود اوست و حق خود اوست، بنابراین عقیده به تبع انسان محترم می شود نه این که توحید ابتداء محترم باشد.

3.       3. حقوق اجتماعی غربی ختم به دنیاپرستی می شود

این حقوق اجتماعی که برای ملت ها و جامعه جهانی تعریف می کنند، خروجی و نهایتش کجاست؟! می خواهند این حقوق به کجا ختم شود؟ پایانش توسعه ای است که آنها تعریف می کنند؟ اگر کسی در این پایان با آنها مخالف بود و این را حق نمی دانست، چه باید کرد؟ هدفی را که آنها از این حقوق جهانی تعریف می کنند، هدف باطلی است که ختم به دنیا پرستی است.درگیری با این نظام حقوقی، مبارزه ی همه جانبه برای جلوگیری از تحقق این نظام در جهان، دفاع حقی است ولو به کشتن و کشته شدن ختم شود. این همانی است که امام خمینی(رحمه الله علیه) می گفتند که تا ظلم هست مبارزه هست و تا مبارزه هست اسلام هست و تا اسلام هست ما هستیم.

4. نتیجه: حقوق مدرن، استقرار ولایت طاغوت

فرایند درک از نظام حقوقی هم در دستگاه تاریخی و اجتماعی شکل می گیرد. این گونه نیست این نظام حقوق بشری که نوشته اند یک نظام حقوق بشر واقعی باشد و حالا می خواهند با ما تفاهم کنند بلکه می خواهند عقل عملی جمعی در بستر جامعه جهانی ایجاد کنند. یعنی عقل عملی جامعه جهانی را مدیریت کنند که در حقوق به یک اجماع بشر برسند. نه این که بخواهند یک درک واحد مطابق با واقع از حق بشر پیدا بشود. اصلا بحث بر سر درک واحد مطابق با واقع نیست. یک نظام حقوق بشری در یک فرایند مدیریتی تولید شده است که روحش توحید نیست. روح نظام حقوقی یا توحید (لا اله الا الله) است یا شرک. آن ها که با صدای بلند می گویند، این حقوق سکولاریستی است. حقوق شهروندی آن ها هم همین طور است. یک نظام حقوقی را مبتنی بر یک دستگاهی تولید کرده اند؛ بعد در یک فرایند مدیریت شده می خواهند جامعه جهانی را نسبت به آن نظام به اجماع برسانند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علیرضا انجم شعاع ( یکشنبه 97/4/10 :: ساعت 9:27 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مکتب سلیمانی در گذر ایام الله تاریخ و الزامات و موانع انتقام سخت
مکتب سلیمانی در گذر ایام الله تاریخ و الزامات و موانع انتقام سخت
مکتب سلیمانی در گذر ایام الله تاریخ و الزامات و موانع انتقام سخت
گزارش نشست علمی انجمن فقه در موضوع: وقف پول از دیدگاه امامیه
خلاصه طرح مطالعاتی استراتژی توسعه صنعتی کشور مسعود نیلی
فلسفه چگونگی اسلامی(6)
فلسفه چگونگی اسلامی(6)
فلسفه چگونگی اسلامی(4)
فلسف چگونگی اسلامی(3)
فلسفه چگونگی اسلامی (2)
فلسفه چگونگی اسلامی(1)
به مناسب هفته افشای حقوق بشر غربی
تبیین و تعمیق مولفه های صنعت موضوعاً براساس فلسفه شدن اسلامی د
جلسه اول سلسله نشست های انقلاب اسلامی- حجت الاسلام صدوق
تعریف سیستم و نگرش سیستمی
[همه عناوین(83)]

>> بازدید امروز: 11
>> بازدید دیروز: 8
>> مجموع بازدیدها: 69508
» درباره من

مهندسی توسعه نظام اجتماعی

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب